افسردگی ونظریه های مختلف در مورد آن :
افسرگی ،اختلال هیجانی پیچیده ای است که مانند اضطراب نوع خفیف و میانه آن را اغلب در بعضی از شرایط زندگی تجربه کرده اند .
افسردگی جزو هیجان های اصلی چون عشقو وغم نیست ، بلکه شامل موقعیت های کلی تر است که خود ، هیجان های مختلفی را در بر می گیرند .
در واقع افسردگیر شامل غمگینی ، هیجا های خودمعکوس کننده مانند شرمساری است .
افسردگی غالبا با پنج دسته معرفی می شود :
1-غمگینی و خلق بی عاطفه
2-خود پنداشت منفی شامل شرمساری و سرزنش خود
3- تمایل دوری از دیگران
4- کاهش خواب و اشتها و تمایل جنسی
5- تغییر در میزان فعالیت و معمولا همراه با خوابالودگی
فروید بهترین رویکرد راجع به افسردگی است .
به نظر فروید افراط وتفریط در ارضاع نیاز های مرحله ی دهانی ، باعث می شود که فرد یک خودپنداشت بی نهایت وابسته شکل بگیرد .
همچنین افراد بسیار وابسته دچار خود سرزنشی و خود تنبیهی و در نهایت افسردگی می شوند .
سپس اگر موضوع عشق از دست برود ، فرد فرد از دست رفته تماما دورن فکنی می شود و بدیت ترتیب ، احساس های منفی که فرد نسبت به موضوع عشق پیدا کرده به خود بر می گردد و موجب
شکل گیری یک فرد نفرت انگیز و پرخاشگر می شود .
نظریه های یادگیری راجع به افسردگی :
نظریه های یادگیری بر این پا استوار هستند که افسردگی بر اثر فقدان یا کاهش تقویت به وجود می ایند .
یعنی کاهش تقویت ،فعالیت را کم می کند .
هنگامی که برای اولین بار افسردگی به وجود آید ، ممکن است توجه و همدردی دیگران آن را تقویت کند .
و با نفوذترین نظریه ی افسردگی مربوط به سلیگمن است و هست هی اصلی نظریه ی او درماندگی آموخته شده است به نظر سلیگمن پاسخ فرد به موقعیت تنیدگی زا ، اضطراب است .
اما اگر فرد به این باور برسد که موقعیت غیر قابل مهار است افسردگی جای اضطراب را می گیرد .
و ما می توانیم با مشاوره ی آنلاین به افراد کمک کنیم که اوضاع خود را به دست بگیرند و به سمت افسردگی نروند .